دیکشنری
داستان آبیدیک
rough hew
ɹʌf hju
فارسی
1
عمومی
::
طرحكردن، درشت بریدن، قالبكردن، ناصافبریدن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ROUD
ROUD OFF ERROR
ROUDELAY
ROUE
ROUGE
ROUGH
ROUGH AND READY
ROUGH AND TUMBLE
ROUGH BREATHING
ROUGH CAST
ROUGH COAT
ROUGH COATING
ROUGH DRAW
ROUGH FOOTED
ROUGH HANDLING OF A
ROUGH HEW
ROUGH HEWN
ROUGH IDEA
ROUGH IN
ROUGH IT
ROUGH JUSTICE
ROUGH LEGGED
ROUGH ON
ROUGH OR FOUL COPY
ROUGH OUT
ROUGH RICE
ROUGH RIDER
ROUGH SET THEORY
ROUGH SPOKEN
ROUGH STUFF
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید